دو روزه  که عادت ماهانه من شروع شده

عادت هفت روزه ای که شمارش می کنم زود به پایان برسه

اما انگار این عادت ماهانه نیست

عادت همه روزه ی زنانه ایه که دستهامو مردونه و زمخت کرده

من زنم و این سیاه ترین سایه ایه که هر لحظه دنبالمه 

سعی می کنم اما اینجا دیگه انتخاب با من نیست

من انتخاب میشم

و تو منو انتخاب نمیکنی... به همین راحتی

خیلی لطیف و آهسته که مبادا احساسم ترک بخوره

دستامو رها میکنی

و میگی : خدا حافظ عزیزم